قبل از پاسخ به متن سؤال دقت کنید که در ضد تبلیغ در این خصوص یک خط انحرافی بسیار ظریفی طراحی شده است؛ به جای آن که راجع به حق و باطل تحقیق کنند – تاریخ را مطالعه کنند و بفهمند که چرا این انحراف در جامعه مسلمین ایجاد شد و چرا امثال معاویه و یزید توانستند به عنوان «خلیفة الله» و خلیفهی مسلمین بر جامعهی اسلامی حکومت کنند و چطور شد که مردم مسلمان حاضر شدند اهل بیت (ع) پیامبر اکرم (ص) را به نام اسلام قتل عام کنند و بازماندگان را به اسارت گرفته و با جشن و شادی در شهرهابگردانند و ... (همان که مقام معظم رهبری از آن تحت عنوان «عبرتهای عاشورا» نام میبرند)، مطرح میکنند: «امام حسین (ع) که میدانست، چرا به میدان آمد؟!» مثل این است که امروز به ما بگویند: شما که میدانید امریکا و انگلیس (صهیونیسم بینالملل) ظالم و جنایتکار هستند، چرا نه تنها تسلیم نمیشوید، بلکه بر اسلام و نظام مستقل جمهوری اسلامی اصرار و استقامت میکنید و حال آن که مصیبتهایی چون جنگ داخلی، جنگ خارجی، ترور، تحریم اقتصادی و ... را بر شما تحمیل کرده و میکنند؟!
یعنی هیچ گاه ظالم و جنایتکار را به خاطر ظلمها و جنایتها زیر سؤال نمیبرند، بلکه سعی میکنند به مُحقّ و مظلوم انتقاد کنند که چرا ایستادگی یا قیام کرده و میکنید، مگر از عاقبتش خبر ندارید؟!
اما پاسخ:
الف - دقت فرمایید که قرار نیست تا خبر مصیبتی آمد، انسان به هر قیمتی شده از آن فرار کند. گاهی انسانهای والا مقام به دل مصیبت میروند تا دیگران نجات پیدا کنند. به عنوان مثال نیازی به خبر وحی و یا بیان انبیاء و اوصیا نیست، وقتی یک بسیجی تصمیم میگیرد برای نجات دیگران روی مین برود، خودش میداند که کشته و شهید میشود، اما احساس تکلیف میکند که روی مین برود و میرود.
تکلیف انسان فقط این نیست که این بدن چند ده کیلویی خود را که به صورت مستمر و سریع فرسوده و مضمحل میگردد، محافظت کند. انسان تکالیف بزرگتری هم دارد، به ویژه اگر امام باشد.
اگر جان بچه کسی به خطر بیافتد و بداند که نجات او مستلزم به خطر انداختن مال و جان خودش است چه میکند؟
ب - علم امام حسین (ع) محدود به نتیجه فیزیکی کربلا (مصیبتها) نبود، بلکه به اوضاع اسلام و مسلمین علم داشتند – به رضایت الهی علم داشتند – به تکلیف خود به عنوان یک مسلمان، یک مؤمن و بالاتر از همه یک «امام» نیز علم داشتند.
ایشان به چگونگی راه نجات اسلام به گونهای که امروز سالم به دست من و شما برسد علم داشتند و به بهایی که باید به عنوان امام بپردازند تا مردم از خواب سنگین غفلت خود بیدار شوند و خط مبارزه با ظلم، خرافه، دنیا پرستی و ... تا آخر الزمان ادامه یابد نیز علم داشتند و در ضمن علم داشتند که در انجام این تکلیف شهید نیز میشود.
حال اگر خود شما جای ایشان بودید چه میکردید؟ البته که ما نمیتوانیم مثل ایشان عمل کنیم، اما دست کم میتوانیم بفهمیم که بهترین کار ممکن را انجام دادند و البته با تحمل آزارها، اذیتها و مصیبتها. عملواالصالحات، یعنی انجام بهترین کارها.
ج - اگر امام آن روز رها میکردند، و میفرمودند: به من چه که مردم خودشان را به خواب زدهاند و اساساً خود همین مردم بودند که ناگهان رو به دنیاگرایی و فرهنگ دورهی جاهلیت خود کردند؛ امام علی (ع) و امام حسن (ع) را خانهنشین کرده و معاویه و یزید را بر سر خود حاکم کردند، پس بگذار بکِشند آن چه را که خود انتخاب کردهاند، من و شما امروز انتقاد نمیکردیم که چرا ایشان که امام بودند و علم داشتند با حضور و قیامشان اسلام زنده میشود، قرآن حفظ میگردد و خط اسلام تحریف شدهی درباری و سلطنتی از خط اسلام ناب محمدی (ص) جدا و آشکار میشود و ...، پس چرا کاری نکردند؟ و نمیگفتیم: پس این همه آیات در ضرورت امر به معروف و نهی از منکر – ضرورت مقابله با جهل و ظلمات – مبارزه با ظلم و بیداد – جهاد و دفاع از اسلام و مسلمین و ... برای که آمده بود؟
د – هدف قیام حضرت (ع) که در بیانات خودشان مکرر تصریح شده است، همیشه بیان شده و میشود. در کتابها، سخنرانیها، گفتگوها، برنامههای رادیویی و تلویزیونی و ...؛ منتهی به آن دقت نمیکنند و به اذهان ما القا میکنند که چرا در روضهها و هیئتها اهداف ایشان بیان نمیشود؟ یعنی باز بیتوجهیها و بیرغبتیها را مورد انتقاد قرار نمیدهند، بلکه این ضعف خود را متوجه روضهها و هیئتها میکنند که نوعی ناخوشایندی و نارضایتی از آنها را القا کنند!
دقت فرمایید که هر چند در هیئات همیشه قبل از عزاداری سخنرانی وجود دارد و در این سخنان به اهداف و فرازهای نهضت امام حسین (ص) اشاره میشود و در روضهها و نوحهها نیز بیان میگردد، اما هر کاری و هر حرکتی هدفی دارد و بخشی از مسئولیت را بر عهده دارد، وظیفهی اصلی روضه و مداحی نیز ذکر مصیبت است؛ پس دلیل نمیشود که چون موفق هستند، انتقاد کنیم که چرا بقیه کارها را آنها انجام نمیدهند؟! خیر. بلکه سخنران تشریح میکند، روضه خوان نیز ذکر مصیبت مینماید. در مجموع هیئت، مجلس کاملی میشود که «عقل» و «قلب» را مخاطب گرفته و نیز «شعور» و «احساس» را تکامل میبخشد.